چطور چای دم کنم-چیکار کنم چای خوش طعم بشه

چطور چای دم کنم

وقتی که بچه بودم در همسایگی ما خانمی زندگی می کرد که اهل شمال بود و از قضا پدرشون هم چای کار بودن. ایشون گاهی به رسم همسایه گری چای میگذاشتن و بچه خورده ها رو به نوشیدن چای و بیسکوئیت دعوت میکردن که اولا هم بچه هاش هم بازی داشته باشن و هم ساعتی با خانمای همسایه به گپ زدن بپردازه.

از همون موقع من حس میکردم که طعم چای ایشون با چای ما فرق می کنه با وچود اینکه ایشون دقیقا از همون چای که پدرش براش میفرستاد به همسایه ها هم می فروخت و مادر من هم از همون چای خریداری میکرد.

سالها گذشت(30 سال!!) تا اینکه بعد از مدتهای مدید، باز هم توفیق زیارت ایشون نصیب ما شد البته اینبار در دیار خودشون یعنی لاهیجان.

از اونجا که چای یکی از پرمصرفترین نوشیدنی در بین خانواده ما و ایرانیان و چه بسا جهانیان هست! من همیشه دنبال این بودم ببینم که چطور میشه چای رو طوری دم کرد که طعم چای زری خانم رو بده.

بالاخره این فرصت پیش اومده بود و من مشتاقانه منتظر بودم که زری خانم چای دم کنه و من راز دم کردن چای رو یاد بگیرم.

قبلا بارها و بارها در اینترنت درباره نحوه اصولی دم کردن چای مطلب خونده بودم و مشتاقانه منتظر بودم که مثلا این اتفاقات بیوفته:

-چای با آب معدنی درست بشه!
-چای در قوری چینی دم بشه!

-روی قوری دستمال نخی گذاشته بشه!

-چای و فرایندش توسط ساعت کنترل بشه تا دقیقا راس یک تایم مشخص برداشته بشه که یه وقت خراب نشه!

-چای نجوشه و …

خلاصه اینکه زری خانوم به هیچ کدوم اینها توجه نکرد و رفت آشپرخونه و دقیقا همون قوطی جا فشنگی همسر خدا بیامرزش رو  از کابینت بیرون کشید و یک مشت چای که اتفاقا چوب هم داشت برداشت و خبری از تکنیک و تاکتیک و چادو نشد.

چای رو بدون پیمانه و با مشت ریخت توو یک قوری فلزی و گرفتش روی آتیش و بعد آب جوش رو ریخت و بعد دم کشیدن، باز همون عطر و طعم عجیب چای که منتظرش بودم اومد تووی لیوانم!

خبری از آب معدنی و  کورنومتر و قوری اصل چینی و دستمال ابریشم و نخ نبود که نبود. راستش اون روز نتونستم درک کنم که دقیقا چه اتفاقی افتاد که طعم چای انقدر خوب شد. مطابق سالهای گذشته باز هم از زری خانم چای خریدیم و آوردیم و باز هم اون طعم استخراج نشد که نشد که نشد!

یکی میگفت آقا چای در شمال میچسبه، یکی میگفت زری خانم از اون چای خودش به دیگران نمیده خلاصه هر کس یک نظری می داد و من هم دیگه شکست رو پذیرفته بودم و میگفتم که از من قهوه چی در نمیاد که نمیاد.

تا اینکه چند روز پیش در خلال تحقیق درباره فرمولاسیون چای ماسالا در یوتیوب با صحنه ای مواجه شدم که دود از کلم بلند شد.

یک آقای عرب زبان در یک کشور خارجی قصد دم کردن چای ماسالا داشت. ایشون هم مثل زری خانم چای سیاه رو برداشت و ریخت توو کتری فلزی و …. کتری رو گرفت رووی آتیش!

اورکا!

تکنیک کشف شد: “اونها چای رو در کتری و با کتری برای دقایقی تفت میدادند”

بله، چای خشک سیاه درون کتری می رفت، روی آتش گرفته میشد و تفت داده میشد. بلافاصله بلند شدم و از اونجا که کتری فلزی نداشتم و قوری هم چینی بود، یک ماهیتابه برداشتم و چای خشک شمال رو ریختم تووش و گذاشتمش روی آتیش گاز.

گذاشتم تا ظرف قشنگ داغ شد و هرازگاه چای خشک رو داخل ظرف هم میزدم که نسوزه. دقایقی گذشت تا اینکه حس کردم یک دود خیلی اندکی از چای خشک بلند شد. کمی بیشتر و با احتیاط به تفت دادن ادامه دادم و بعد ریختمش داخل قوری و دم کردم.

همون عطر، همون تلخی و همون طعمی که سی سال منتظرش بودم اومد زیر زبونم. این معما هم به کمک یوتیوب برام حل شد. گفتم با شما هم به اشتراک بگذارم. شما هم اگر روش خاصی برای دم کردن چای داری ممنون میشم این پایین برام بنویسی مرسی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *